
شما یک کارآفرینید؛ مشتریها به اندازهی ارزشتان پول می دهند
نوشتهای از Kimanzi Constable نویسنده، مشاور و کارآفرین
من سفر کارآفرینیام را در 19 سالگی آغاز کردم. آن زمان یک سرویس خدماترسانی در تعطیلات برای فروشندگان راه انداختم. کسبوکارم خیلی زود به یک کار میلیونی تبدیل شد. آن کار بسیار عالی بود و من برای 12 سال آن را اداره کردم ولی چیزی نبود که خیلی نسبت به آن مشتاق باشم و هیجان داشته باشم. در پایان سال 2012 کسبوکارم را فروختم.
همان سال، با دنیای کارآفرینی آنلاین آشنا شدم. ایدهی کسب درآمد از دانستهها و معلوماتم خیلی جذاب بود. میخواستم که درآمد غیرفعال و چند جریان درآمدی داشته باشم. میخواستم کنترل بیشتری روی زمان و قدرت سفر کردنم داشته باشم و آزادی واقعی را تجربه کنم.
اولین فروش
زمانی که کسبوکار جدیدم را شروع کردم، در همان چند ماه اول انواع و اقسام افکار و احساسات در سرم بود. اولین باری که یک غریبه محصولی که آنلاین میفروختم را خرید، به خاطر دارم. باید هیجانزده میشدم ولی تا سر حد مرگ ترسیده بودم.
6 نسخه از کتاب الکترونیکی 5 دلاریام را به دوستان و خانواده فروخته بودم، اما یک نفر تصمیم گرفت که شماره کارت بانکیاش را وارد کند و آنها را بخرد. برای هفتهها، منتظر این بودم که ایمیل بزند و بخواهد پولش را پس بگیرد. کاملا متقاعد شده بودم که کتابم را میخواند و از خنده می میرد.
اولین پول واقعی
اولین باری که "واقعا" از این کار پول درآوردم را به خاطر دارم. یک برنامهی آموزشی ترتیب داده بودم که قیمتش 900 دلار برای سه ماه بود. دو روز بعد از اینکه برنامهی آموزشی را روی سایتم گذاشتم، پیغامی برایم آمد که یک نفر بسته را خریده است. از خوشحالی بال دراورده بودم.
انواع و اقسام فکرها به سرم زد. از خودم پرسیدم که آیا بستهی آموزشی من ارزش 900 دلاری برای آن فرد به همراه دارد؟ حس میکردم اصلا نباید مربیگری کنم و آموزش دهم. درست کردن آن صفحه آسان بود، ولی آن موقع فهمیدم که باید وارد عمل شوم. خیلی جلوی خودم را گرفتم که سراغ کامپیوتر نروم و نگویم که درخواست استرداد وجه کنند.
اولین درآمد جدی
اولین باری که یک درآمد "جدی" داشتم را به خاطر دارم. برای سالها این کسبوکار را انجام میدادم. در سال 2015، از اینکه فضای آنلاین رشتهام خیلی شلوغ شده بود خسته شده بودم. همه برای خودشان مربی و مشاور شده بودند، دورهی آنلاین میفروختند، وبینار میگذاشتند و... من خسته شده بودم از اینکه مانند بقیه باشم و مثل آنها به نظر برسم.
به خاطر همین تصمیم گرفتم که دانستههای آنلاینم را به فضای اداری و آفلاین ببرم. 4 ماه طول کشید تا این ایده واقعی شود ولی بعد از آن یک شرکت بزرگ تصمیم گرفت که من به عنوان مربی "نگرش کارآفرینانه" به سازمان آنها بروم. آنها 25000 دلار برای سه ساعت آموزش به من پرداخت کردند.
باورهای محدود کننده
در همهی این موارد، باورهای محدودکنندهی من در صدد بودند مرا متقاعد کنند که هیچکس از من چیزی نمیخرد یا پول بالایی نمیدهد. هر بار که چنین موردی پیش میآمد باورهایم همان حرفها را تکرار میکردند. تمام باورهای محدود کنندهام (در ذهنم) بزرگتر از اندازه واقعیشان بودند.
میدانم که کسانی که این پست را میخوانند نیز تجربه مشابهی داشتهاند...
ولی به خاطر داشته باشید: اگر محصول واصعی و باارزشی ساخته باشید، مردم از شما میخرند. مسلما شما به یک دلیلی در یک زمینه کسبوکارتان را به وجود آوردهاید. شاید چیزی را تجربه کردهاید و میخواهید به افرادی که با شما تجربهی مشترکی داشتهاند کمک کنید. شاید چیزی شما را هیجانزده و مشتاق کرده و در مورد ان تحقیقاتی کردهاید و آموزش دیدهاید و در آن زمینه متخصص و حرفهای شدهاید. شما یک کارآفرینید؛ این را بلند بگویید و به خودتان افتخار کنید.
اگر کسبوکاری ایجاد کردهاید که ارزشی واقعی ارائه می دهد، مردم هزینههای بالاتری هم میدهند. میتوانید روزانه مشتری ثبتنام کنید. میتوانید در مورد آن سخنرانی کنید و مشاوره بدهید و پول بگیرید. میتوانید دورههای آنلاینتان را به فروش بگذارید. میتوانید کسبوکار آفلاینتان را آنلاین کنید و درآمدتان را دو برابر کنید، اگر بازار کارتان نو و دستنخورده باشد.
همهچیز ممکن است
اگر هر کدام از این موارد اتفاق افتاد، شما باید باورش کنید. باید هر روز در نبرد در مقابل باورهای محدودکننده، بر آنها غلبه کنید. نمیتوانید اجازه دهید که ترس باعث شود قدمهای بزرگ و قدرتمند برندارید، چون همانگونه که شما سعی میکنید، ترس هم تلاش را می کند. باید قدمهای بزرگتری بردارید، دنبال موقعیتهای بزرگتر بروید، همان کاری را بکنید که از آن میترسید و هیچوقت از خودتان راضی نشوید.
میتوانید کسبوکاری ایجاد کنید که به شما آزادی و امنیت مالی بدهد. اول از همه، بدانید که همه چیز با باورهایتان و چیزهایی که از نظرتان امکانپذیر است، شروع میشود. اگر باور نکنید که امکانپذیر است، اصلا شروع هم نمیکنید. قدم دوم، درک ارزشیست که فراهم میآورید و اینکه آیا محصول یا خدمات شما ارزش صرف هزینهی موردنظر را دارد یا خیر. اگر ارزش خودتان را میدانید آنقدر کار کنید تا تبدیل به یک متخصص شوید تا دیگران هم ارزشتان را بدانند.
این زندگی شماست و فقط هم یکبار زندگی میکنید. این کسبوکار شماست و شما این موقعیت را دارید که یک چیز فوقالعاده خلق کنید. هر زمان احساس کردید کسبوکارتان ارزشش را دارید بدانید که نباید خودتان را دستکم بگیرید.
مطالب مرتبط: |
شما صاحب کسبوکار هستید یا کارآفرین؟ |
ایدهی فوقالعادهای برای کسبوکار دارید؟ قدم بعدی چیست؟ |
10 دلیل راهاندازی کسبوکار اینترنتی برای خانمها |
منبع: entrepreneur
ارسال نظر
پر بیننده ترین مطالب
آخرین مطالب
درباره ما
ما اینجا از اکسیژن می گوییم ، اکسیژن کسب و کار یعنی هر آنچه برای شروع یک کار لازم است بدانید. با ما همراه باشید تا از تازه ترین اخبار کسب و کار مطلع شوید و ایده های کارآفرینی تان را عملی کنید. شما در اکسیژن وارد سه دنیای کسب و کار ، دنیای مدیریت و دنیای فردی می شوید و مهارت های لازم برای راه اندازی یک کسب و کار از قبیل مهارت مدیریت/رهبری ، بازاریابی و فروش ، برندسازی ، تبلیغات ، مذاکره و ارتباطات ، کارآفرینی و استارتاپ را فراگرفته و با فناوری های نوین و مدیریت کسب و کارهای آنلاین آشنا شده و با استفاده از راهنمای شغل آینده ی من ، بهترین شغل را برگزیده و به کمک مهارت های رشد و توسعه ی فردی ، آشنایی با سبک زندگی موفق و آزمون های خودشناسی به مطلوب ترین وضعیت برای راه اندازی یک کسب و کار می رسید و با الزامات شروع یک کار موفق آشنا می شوید.
نقل مطالب سايت تنها با ذکر منبع (www.odo.ac) و نام نويسنده و لینک به آن مطلب مجاز است و در غیر این صورت پیگرد قانونی دارد.
تماس باما
اکسیژن (هوای تازه کسب و کار) © 2018 تمامی حقوق برای سیستم مدیریت محتوای نویسه محفوظ می باشد