
5 مورد که نشان میدهد استارتاپتان موفق میشود
اگر از مراحل اولیهی راهاندازی یک استارتآپ عبور کردهاید و نشانههایی از شکست را مشاهده نکردهاید، شاید از خودتان بپرسید "آیا این راه درست است یا خیر؟"
مارک کوبان (Mark Cuban) کارآفرین آمریکایی میگوید که بسیار مهم است که همیشه رقابت را در ذهن خود تصویرسازی کنید و ما نیز با او موافقیم، اما مهم است که واقعیت را نیز در نظر داشته باشید و بدانید نشانهها و علائم موفقیت چیست و استراتژیهایی که منجر به موفقیت میشوند را تکرار کنید و به آنها بیشتر عمل کنید. در این پست پنج مورد از این نشانههای موفقیت استارتآپی را بررسی میکنیم که نشان میدهد کسبوکار شما به احتمال زیاد در درازمدت موفق میشود.
1. استراتژی واضح و شفاف
بسیاری از مردم تاریخچهی شرکتها را بر اساس ذهنیت خودشان بررسی میکنند اما ما نمیتوانیم مواردی که در حال حاضر میدانیم را نادیده بگیریم. معمولا یک "ایدهی فوقالعاده" در ابتدای کار به این شکل نبوده است. بسیاری از افراد "اوبر" (Uber: اپلیکیشن درخواست تاکسی آنلاین در آمریکا) را اپلیکیشنی میدانند که توسط آن میتوانند با لمس یک دکمه درخواست تاکسی کنند اما ایدهی اولیه آن سرویسی برای درخواست خودروی لوکس و باکلاس مشکی همراه با تکنولوژیای به نام UberCab بود.
Airbnb (سامانه رزرو مکانهای اقامتی) امروزه در بین مردم کشورهای مختلف بسیار معروف شده اما ایدهی اولیهی آن از اسمش نیز مشخص است (تشک بادی و صبحانه Airbed & breakfast). امروزه تعداد بسیار کمی از کاربران Airbnb هستند که تشکهای بادی یا صبحانه در مکانی که رزرو میکنند برایشان مهم باشد. Airbnb از بازخورد اولیهی افراد استفاده کرد و ایده اولیه را بسط داد. این کار احتیاج به دورنما و تدبیر دارد. اجازه دهید خودِ بازار (مارکت پلیس) راهنمای شما باشد.
2. مشتریان، زودتر شما را پیدا کنند
دوستانمان معمولا در مورد محصولات و خدمات جدید با ما صحبت میکنند و شاید حتی زمان بگذارند و استوری و لینکهایی در این مورد برایمان بفرستند یا کنارمان بایستند تا اپلیکیشنی که در موردش حرف میزنند را دانلود کنیم. پیشنهادها معمولا مسیر هدایت شدهای دارند. اگر در همان مراحل اولیه کاربران زیادی جذب شما شدند این نشانهی خوبی برای مقبولیت در بازار است. مارکت پلیس (بازار اینترنتی) خیلی اوقات نمیداند که چه چیزی میخواهد، اما وقتی آن را میبیند میداند که حدودا چه ویژگیهایی دارد. رسانههای اجتماعی هم کار پخش و انتشار ایدههای خوب و کمپانیهای خوب را راحتتر کرده است. بخشی از یک عرضهی موفق این است که شرکت به طور پیوسته به جای کاربر نهایی فکر کند و خودش را جای او بگذارد و خدمات یا محصولش را در اسرع وقت وارد دنیای کاربر کند.
3. نقدینگی مثبت
اصطلاحهایی مثل “burn rate” (به میزان هزینه کرد یک استارتاپ در زمان مشخص می گویند. مبلغی است که یک استارتاپ در حال حاضر بطور ماهانه خرج می کند تا جوابگوی مخارج خود قبل از سوددهی اولیه باشد.) را به واژگان استارتآپی معرفی شده است. هر چند در همین برنامهها هم burn rate کم نسبت به سودآوری دومین مزیت است. مارک کوبان و دیموند جان (Cuban & John) نیز اغلب گفتهاند که "فروش درمان همه چیز است". اگر بتوانید برای این مشکل قدیمی که کمتر از هزینههایتان خرج کنید، راهحلی پیدا کنید، پس در موقعیتی هستید که میتوانید از جایگاه قدرت به طور قابل ملاحظهای رشد کنید. اجازه ندهید که انحرافهای استارتآپهای اخیر – اینکه میگویند اکنون کاربر جذب کن، بعدا به فکر سودآوری باش – محاسبات و استراتژیهای کسبوکارهای آزموده شده را از شما بگیرد.
4. یک تیم قوی
میزان خروج کارمندان از کسب و کار شما اگر بالا باشد نشانهی قطعی این است که شرکت شما به مشکل برخورده است. بنابراین نگهداری و ابقای کارمندان (یا عبارتی اینکه یک فرد مناسب در سمت صحیح خودش باشد) نشانهای بر این است که شرکتتان در حال پیشرفت است. کارمندان متعهد شرکتشان را ترک نمیکنند و تعامل و هیجان نیز مسری است،مخصوصا در روزهای ابتدایی.
این تعامل با شفافیت و ارتباطات تقویت میشود و منظور از این ارتباطات فقط پیامهایی که هر روزه می دهید نیست، بلکه منظور جلساتی با همهی اعضای گروه به صورت منظم است.
موفقیتهایتان را به اشتراک بگذارید و در مورد شکستهایتان روراست باشید، علاوه بر این باز هم از تیم سوال کید و به حرفهایشان گوش دهید. همانطور که شرکت شما رشد میکند و توسعه مییابد آرمانها و آرزوهای تیمتان نیز بیشتر میشود. حواستان باشد که حداقل به همان اندازه که به مشتریانتان توجه میکنید به کارمندانتان نیز توجه داشته باشید. اگر تیم قوی نداشته باشید نمیتوانید مشتری جذب کنید.
5. تمرکز روی دلیل
به خاطر افرادی مانند سیمون سینک (Simon Sinek) پرسیدن در مورد چراییِ به وجود آمدن یک شرکت دیگر دور از ذهن نیست بلکه تبدیل به یک سوال رایج شده که همهی افراد از سرمایهگذاران گرفته تا مشتریان آن را میپرسند و دوست دارند داستان شما را بدانند. در هر صورت این شرکتها هستند که میتوانند به صورت شفاف "چرایی" خودشان را بیان کنند و آن دلیل را در تک تک مراحل شرکت نشان دهند به گونهای که توجه مشتریان و کاربرانشان را جلب کنند.این مورد به شما کمک میکند که تیمتان را در بقیهی شرایط ذکر شده سرپا نگه دارید. جایی که یک دلیل و چرای واضح وجود داشته باشد استراتژی هم به دنبال آن میآید، و در حالت خوشبینانه این استراتژی سودآور است.
در حالی که تمام این نشانهها، خوب و مثبت است اگر یکی از آنها را نیز نداشته باشید بهتر است سریعا آن را در اولویت کارهایتان قرار دهید. موفقیت خودش راه را مییابد.